انسان کامل-انسان جاهل

(تاریخ نشر ۱۴۰۱/۵/۲۵. تاریخ بازبینی سوم ۱۴۰۱/۹/۲۱)

ای خدا اینجا زمین هم آسمانی است

گفتگو  را من شنیدم آسمانی است

آسمانها در زمین است

حال من در این زمین هم آسمانی است

خدا را به صفات ثبوتیه (علم، قدرت، وحدت، حیات، اراده، ادراک، سمیع و بصیر بودن) و سلبیه (مرکب نبودن، جسم نداشتن، حلول نکردن، محسوس نبودن و ظالم نبودن) می شناسند.

شهرت انسانهای متعالی هم غالبا به داشتن یک یا چند صفت بارز است. مثلا رئوف اند. شریف اند. ادیب اند. نجیب اند. نظیف اند. محق اند، منصف اند. فاضل اند. شاعر اند. سلیم النفس اند. چشم پاک اند. علامه اند و قس علیهذا.

ریشه همه این صفات علم است. انسان هر چه عالم تر، فاضل تر، پاک تر، بی باک تر، با اخلاق تر، خالق تر، عارف تر، شایسته تر، خداترس تر، خدا محورتر، آخر الامر، صفی تر و خلیفه اللهی تر.

این تقسیم بندی ملهم از  تفکیک صفات خدا به ثبوتیه و سلبیه است. صفاتی که هر کدام یک وجه از وجوه نورانی خدا را نشان می دهند. صفات ثبوتی، صفات جمال یا کمال خدا را معرفی می کنند و صفات سلبی به صفات جلالی یا تنزیهی خدا می پردازد (معنای صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند چیست؟ کتابخانه مرکزی الفبا).

اما سرمنشا همه این صفات، علم خداست. همچنانکه سر منشا صفات انسان هم علم اوست.

علم خدا، آفرینده همه صفات است. پس همه صفات ذات احدیت زیر مجموعه علم اوست.

در مورد انسان هم منشا با صفتی، علم است. منشا بی صفتی، جهل است. انسان هر چه عالم تر نورانی تر، متصف تر به صفات الهی.

پیامبران خدا و بویژه پیامبران اولوالعزم و بالاخص رَحْمَهً لِلْعالَمِین خاتم انبیا محمد رسوال الله، متصف ترین و مقرب ترین افراد به صفات خداوندی هستند. زیرا روح بلند دارند. خود ساخته و خدا ساخته اند. حامل همه ژنهای برتر صیقل خورده هستند. جمع جمیع ژنهای غالب خوب هستند. ژن های خوب هم تولید صفات خوب می کنند. نور خوب و کاریزمای خوب. دامن ایشان از هر گناهی پاک است. از سلاله پیامبران هستند. مهر عبودیت بر پیشانی ایشان است. این روح ها شایسته پیامبری هستند. ۱۲۴ هزار نفر در مقابل میلیاردها میلیارد جن و ملک و انس نشان از این انتخاب اصلح خدا دارد.

دفتر نبوت پس از رحلت پیامبر (ص) بسته شده است. لذا:

  1. هر کس بعد ایشان دعوی پیامبری کرد خود را مجسمه ابوالهول کرد.

  2. هر کس به پیامبران خدا توهین کرد و جمیع این صفات را در ایشان ندید در جهل مرکب است.

  3. و هر کس اسلام را آنگونه که هست پذیرفت و به آن عمل کرد در بهشت خدا مخلد است.

ایشان خویشان هستند. دلسوزان هستند. منجیان هستند. منوران هستند. مسلمانان هستند. تسلیم شدگان هستند. آرامش دهندگان هستند؟ در یک کلمه نمایندگان حی و حاضر خدا در روی زمین و ریسمان قابل اعتصام خدا هستند.

اگر کسی نمی خواهد به این ریسمان الهی چنگ بزند حداقل سعی کند خود را با آن دار نزند!

وهن آیات خدا که وهن خداست نکند.

اندکی حیا کند بی حیائی نکند

قدری پروا کند بی پروائی نکند.

دامن خود را که به همه چیز آلوده است به کفر آلوده نکند.

خدا تنها عالم مطلق است و شیطان تمام جاهل مطلق.

چقدر به علم در قرآن تاکید شده است؟ کدام کتاب الهی اینقدر دم از علم می زند. زیرا نیک می داند منشا بدبختی ها از بی علمی است. بی عملی هم از بی علمی است. بی حیائی هم از بی علمی است.

بروید مصادیق بی علمی یا با علمی خود را از آیات یعلمون و لاتعلمون قرآن جستجو کنید. و چنانچه متوجه مرض قلب خود شدید برای درمان بیماری خود شتاب کنید.

فَلاَ تَضْرِبُواْ لِلّهِ الأَمْثَالَ إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ- پس بت ها را امثال و مانند خدا نشمارید. همانا خداوند می داند و شما نمی دانید (نحل/۷۴).

و اگر چنانچه مدعی هستید خیلی عالم هستید! آیات خدا نعوذبالله شیطانی است. شیطان بشوید و شیطنت کنید و یک آیه مثل آن بیآورید و ثابت کنید آیه/سوره شما الهی تر و با اصالت تر است. زیرا شما با این حرف خود معتقد به اصالت آیات الهی هستید. اگر چنین است بنظر شما کدام آیات الهی و کدام آیات شیطانی است؟ مگر اینکه خدا را باور ندارید. در آن صورت کاری از دست انسان بر نمی آید مگر از دست خدا. 

نه! می گوئید اینهمه در حوزه اندیشه شما نیست. ادیب هستید، روشنفکر هستید، شاعر هستید، رمان نویس هستید خواهشا این چند آیه خدا که خدا به انجام آن اصرار دارد جامه عمل بپوشانید:

  1. اگر در ادعای خود راستگویید که قرآن از پیش خود ساخته پیامبر است و بغلط به خدا نسبت داده شده است؟ سخنی مانند آن بیآوردید (طور/۳۴-۳۳)،

  2. سوره ‏اى مانند آن بیآورید(یونس/۳۸).

  3. بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیآورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى دیگر باشند (اسرا/۸۸).

  4. و  چندین ده آیه دیگر در این باره و آیاتی که تاکید دارد همه آیات قرآنی نشاندار هستند. بطور مثال: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ*‌ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ*‌ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ* فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ-هرگاه او سخنی دروغ بر ما می‌بست، ما او را با قدرت گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم و هیچ یک از شما مانع از [عذاب] او نمى ‏شد (حاقه/۴۷-۴۴). 

پس شما نگران اصالت آیات الهی نباشید. ساختار علمی و ادبی و معنوی قرآن با دیگر آیات سماوی خدا منطبق و مطابقت کامل دارد. قبل از تولد شما و پدران شما، او خود حافظ آیات مکتوب و غیر مکتوب خود بوده است و خواهد بود و مطمئن باشید این کتاب آخرت هم هست و با همین کتاب به نامه اعمال شما رسیدگی خواهد شد.

آیات ابلاغ الهی است و پیامبران مبلغین و متذکرین آن. نه کم و نه بیشتر.

عالم بودن به نوشتن کتاب نیست. خود کتاب شدن است. الفبای هر کتابت و حکایت شدن است. اکسیر نشاط و هدایت و عنایت مردم شدن است. خود را در محک خدا قرار دادن است. میلیاردها انسان آمده اند و می آیند و خواهند آمد. هر معروف شدنی شهرت نیست. هر بی اخلاقی آزادی بیان نیست.

اگر به آزادی بیان است در آیات خدا غور و تحقیق کنید. برداشت های خود را مستند کنید. جلوی خود، خدا را تصور کنید بعد حرف بزنید.

و اگر باز اصرار به آزادی بیان است. بیان و منطق خود را درست کنید.

از اینهمه جنگ بناحق، اینهمه خونریزی، اینهمه بیعدالتی، اینهمه جنگ دین علیه دین، بی دینی علیه دین، اینهمه بیماری، اینهمه ناهنجارهای اجتماعی، فساد آشکار روابط زن و مرد، اینهمه تفسیر به رای آیات خداوندی، دشمنی و الحاد و نفاق صحبت به میان بیآورید. مهم هدایت کردن بشر است. گمراه کردن که کار شیطان است.

او هم که آیات خدا را “رویای پیامبر” می داند و یا آن کس که مدعی است “من وحی را نه انکشاف خداوند بلکه انکشاف فهم انسان از خدا و هستی می‌دانم و بر این باورم که مسیر پیامبری از بالا به پایین نیست. از پایین به بالا است” و آن کسانی که حرمت آیات خدائی را نگه نمی دارند و با اعمال و رفتارهای منافقانه و جاهلانه و عامدانه مردم را و شاید مسلمان زاده ائی چون سلمان رشدی را از دین بیزار می کنند دست کمی از او ندارند (مراجعه شود به تکمله شاخص های قرآنی و دو مرتبه علمی: الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم و أُولُو الْأَلْبَاب، ۱۴۰۰ و شکایت نبی (ص) از امت خود در روز قیامت،۱۴۰۱ در همین سایت).

یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ- کافران می‌خواهند که نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند (توبه/۳۲). بی خود اسم توبه را روی این سوره نگذاشتند؟ انسان خطا کرد توبه کرد عالم است و گرنه نادان است. نادانی هم چون دانائی بین دو بینهایت است.

اینهمه آیات عنایات اوست

اینهمه تورات سماوات اوست

رنگ رخ او اناجیل اوست

صحبت امروز به فردای اوست

سوره رحمن مقامات اوست

رنگ نپاشید که آیات اوست

غم نبارید که شامات اوست

یک صحف است صبح کرامات اوست

جان من هم جان طرفدار اوست

اینهمه تبلیغات زهرآگین برای چیست؟ اگر خدا به موقع وارد عمل نمی شد انسان یک لحظه شک می کرد نکند حکومت شیطان بر زمین است؟ اما سلسله وقایع از جمله زنده ماندن سلمان رشدی از ترور و مرگ حتمی نشان می دهد بالا سر این دنیا یک خالق عالم علیم حلیم رحمان و رحیم مدبر است.

پنجره باز است خدا

پرده زیاد است خدا

پاچیله ها پای ماست

برده زیاد است خدا

چشم ببندیم خدا

روح نجوئیم خدا

روز نپوییم خدا

هجمه زیاد است خدا

زهد روان است خدا

ناقض فرمان تو

خانه خراب است خدا

عیب زیاد است خدا

هجمه زیاد است خدا

گوش خراش است خدا

رشد رشاد است خدا

آدم پرهیزکار خانه نشین است خدا

آدم پرکنده بال نام و نشان است خدا

شاید از این منظر است

خانه کتاب است خدا

بلی ترور خوب نیست اما ترور آیات خدا که هنوز هم یک میلیونیم اسرار آن آشکار نشده است و با پیشرفت علم تاکنون گوشه ائی از آن هویدا شده است هم خوب نیست. نور خدا را بزعم خود خاموش کردن هم خوب نیست. خیلی ها خواستند نور خدا را خاموش کنند موفق نشدند.

الان خوب است سلمان رشدی در سن ۷۵ سالگی ترور بشود؟ شان او اینست؟ آیا خواهد اندیشید من چرا ترور شدم؟ بدست چه کسانی و جریاناتی ترور شدم؟ و مهمتر از همه چرا با اینهمه زخم زنده ماندم؟ اگر فهمید عالم است و گرنه نادان است. اگر خواست جوابش نزد من است.

پس از دو ماه سکوت، روز یکشنبه مورخ ۱۴۰۱/۸/۱، مدیر برنامه های سلمان رشدی اینگونه شرح حال او را داد:

جراحات وی عمیق است و او بینایی یک چشم خود را از دست داده است. سه زخم جدی در گردنش دارد. یک دستش به دلیل قطع شدن عصب های بازو ناتوان شده و همچنین ۱۵ زخم دیگر در سینه و بالا تنه دارد. او از پاسخ به این پرسش که که آیا رشدی هنوز در بیمارستان است، خودداری کرد و گفت مهمترین مساله این است که وی زنده است (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران).

این را که یکی یکه سوار است

یا یک تنه اصوات خدا هست

عالم به علوم عالم قدر است

حاکم به امور الفت قلب است

دائم نخورد آدم شرق است

بالش نکند سایه حق است

بر باده بگو وادی جنگ است

بی خانه بگو مایه ننگ است

اینجا ذبیح زاده خون است

آنجا ذبیح ساحل رود است

اینجا علیم عالم دین است

آنجا علیم فاتح دین است

اینجا کبار دامن کوه است

آنجا کبار قامت کوه است

اینجا زبان زائد لفظ است

آنجا لسان مایه فخر است

هر روز صفات جمع وجود است

بیمار مباش مژده دین است

اینجا فهیم ماده نور است

آنجا نعیم نقطه کور است

در مقابل او، انسان تراز خانم آنه‌ماری شیمل مستشرق اسلام شناس و مولوی شناس آلمانی است که دفاع از حریم پیامبر گرامی اسلام (ص) در مقابل اتهامات سلمان رشدی خود بر دوش گرفت و در برابر همه هجمه رسانه‌های غرب یک تنه ایستاد تا ثابت کند اگر عرش خود را حمل نمی کند از فرش خدا به خوبی محافظت می کند.

وی در سال ۱۹۹۵ که جایزه صلح ناشران آلمان را که یکی از معتبرترین جوایز فرهنگی این کشور محسوب می‌شود از دست رییس‌جمهوری وقت آلمان دریافت کرد برای انتقاد از عقاید شیطانی سلمان رشدی مورد اعتراض ارباب جراید قرار گرفت. اما او به صراحت اعلام کرد:

من تا دم مرگ این نظرات را مورد انتقاد قرار می‌دهم و آنها را محکوم می‌کنم. گروه‌های فشار وابسته به سلمان رشدی، نمی‌توانند مرا بترسانند. باید بر این موضوع تاکید کنم که حمله و توهین به تمام پیامبران الهی در تاریخ اسلام، همیشه گناهی بزرگ محسوب می‌شده است. ارادت من به دین اسلام بر کسی پوشیده نیست. اسلام دینی است که می‌تواند به حق ادعا کند تمام جهان را در بر می‌گیرد (مراجعه شود به نوشته دو بار زندگی و دو بار مرگ- این است روند زندگی در همین سایت).

درباره ی حسن زاده راستگاری

مطلب پیشنهادی

عید فطر بر شما مسلمانان مبارک

(تاریخ نشر ۱۴۰۳/۱/۲۲. باز نشر از نوشته انتشار یافته قبلی خودم در سایت بینانیوز، ۱۳۹۳) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


8 − = یک