راعِنا – أُنْظُرْنا

(تاریخ نشر ۱۳۹۷/۱۲/۲۹. تاریخ بازبینی پنجم ۱۴۰۱/۷/۱۳)

راعِنا – أُنْظُرْنا

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ (بقره/۱۰۴)‌

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! به پیامبر نگوئید: “راعِنا” مراعاتمان کن، بلکه بگوئید: “أُنْظُرْنا” ما را در نظر بگیر. این توصیه را بشنوید که براى کافران عذابی دردناک است.

خودم وقتی به این آیه رسیدم همان را درک کردم که در ترجمه آقای حسین انصاریان بود:

اى اهل ایمان! هنگام سخن گفتن با پیامبر مگویید: راعنا یعنى: در ارائه احکام، امیال و هوس‏هاى ما را رعایت کن بلکه بگویید: انظرنا یعنى: مصلحت دنیا و آخرت ما را ملاحظه کن.  فرمان‏هاى خدا و پیامبرش را بشنوید و اطاعت کنید. قطعاً براى کافران عذابی دردناک است.

اما هرچه تفسیرهای دیگران را خواندم از این درک معانی بسیار بدور بودند. بیشتر تاریخ می گفتند تا جغرافیا. تاریخچه نزول را می گفتند و نه معانی آن را. از نوشته ها می گفتند تا فکر خلاقانه خود.

شان نزول آیه را تفاسیر مختلف اینگونه آورده بودند که:

  1. برخى از مسلمانان براى اینکه سخنان پیامبر را خوب درک کنند، درخواست مى‌کردند که آن حضرت با تأنّى و رعایت حال آنان سخن بگوید. این تقاضا را با کلمه‌ “راعِنا” مى‌گفتند که به معنی مراعات ما را بکن.

  2. چون این کلمه”راعِنا” در بین قوم یهود، نوعى دشنام تلقى مى‌شد به این معنی که در بین یهود “راعنا” به معنی “بشنو خدا تو را کر کند” بود این آیه نازل شد که مسلمانان بجاى‌ “راعِنا” بگویند “انْظُرْنا” تا دشمن سوء استفاده نکند.

در حالیکه آیه ۴۶ سوره نساء این سوء تعبیر و سوء برداشت عمدی را منتسب به قوم یهود می کند که با کلمات و جابجائی کلمات در آیات قرآنی بازی می کنند:

مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا:

برخى از آنان که یهودى‏ اند کلمات خدا را از جاهاى خود برمى‏ گردانند و با پیچانیدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین اسلام با درآمیختن عبرى به عربى مى‏ گویند: شنیدیم و نافرمانى کردیم و بشنو که کاش ناشنوا گردى. و نیز از روى استهزا مى‏ گویند راعنا که (در عربى یعنى به ما التفات کن ولى در عبرى یعنى خبیث ما). قطعا اگر آنان مى گفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر براى آنان بهتر و درست‏ تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد در نتیجه جز گروهى اندک ایمان نمى ‏آورند.

چند روز بعد از رسیدن به این آیه و مطالعه ابعاد مختلف آن، برنامه پرگار بی بی سی مباحثه بین عبدالکریم سروش و فرّخ نگهدار پس از ۴۰ سال را پخش کرد که اتفاقا یکی از پرسش های مجری برنامه آقای داریوش کریمی در قسمت دوم مباحثه این بود که آیا با سخن مرحوم بازرگان موافق هستید که گفت دین برای آخرت است نه برای دنیا؟!

سروش پاسخ داد بله موافق هستم. این سخن مربوط به قرون گذشته است. فخر رازی یکی از ایشان است. ایشان معتقد بودند ما دنیا را آنچنان سامان می دهیم که آخرت گرایان بتوانند به مقصود خود برسند! و آخرت خود را تامین کنند.

بعد این برنامه منابع مختلف اینترنتی را جستجو کردم. دیدم این خود یکی از مباحث دیرین روشنفکران دینی و غیر آن بوده است. آخرین آنها مربوط به مناظره حجت الاسلام خسروپناه و دکتر زیباکلام با موضوع آسیب شناسی جریان روشنفکری در ایران در برنامه زاویه بوده است (۱۳۹۷/۱/۱۴).

در آن مناظره دکتر زیباکلام اصرار داشت غزالی این مسئله را حل کرده است. زیرا او می گوید دین آمده که آخرت، معاد و خدا را به ما نشان دهد. اما آقایان علما در ایران اصرار دارند بهترین بانکداری، حقوق، قانون، محیط زیست، خانواده از طریق اسلام تحقق پیدا می کند. نتیجه اش هم شده بدبختی کشورهای اسلامی و خوشبختی کشورهای غربی.

در منبع دیگر هم آمده بود که علامه طباطبایی اظهار داشته است دینی که پیامبر (ص) به عالم عرضه کرده است هم ظاهر را می سازد و هم باطن را، هم معاش را و هم معاد را.

در فکر این بودم که ببینم می توانم از آیه فوق برای روشن شدن موضوع استفاده کنم؟ دیدم قطعا این تک آیه جوابگوست. نقشه راه خدا برای همه انسانها در همه قرون است. دنیا و آخرت معنا ندارد. از یک بودن به یک شدن است. دنیا مزرعه آخرت است. علت اینکه اسلام جلو نمی رود زیرا ما از فهم یک آیه ساده هم عاجز هستیم.

قرآن به ما می گوید اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از پیامبر من انتظار مراعات حال خود را نداشته باشید. او مجری تک تک فرامین من است براى اطاعت. چرا اطاعت؟ زیرا بیمه گذار عاقبت و آخرت شماست. در غیر این صورت کافر و مستوجب عذابی دردناک هستید. کجا؟ این دنیا و یا آن دنیا؟ معلوم است هر دو دنیا. دنیا و آخرت برای مومنین یک مرز انتزاعی است. همچنانکه ندیدن خدا توسط ما امر انتزاعی است.

از رسول خدا (ص) نقل شده است چون به معراج رفتم وارد بهشت ‏شده و در آنجا دشت های سفیدی را دیدم و فرشتگانی را مشاهده کردم که خشت هایی از طلا و نقره روی هم گذارده و ساختمان می‌سازند و گاهی هم دست از کار کشیده به حالت انتظار می ‏ایستند. از ایشان پرسیدم: چرا گاهی مشغول شده و گاهی دست می‏ کشید؟ گفتند: گاهی که دست می ‏کشیم منتظر رسیدن مصالح هستیم، پرسیدم مصالح آن چیست؟ پاسخ دادند گفتار مؤمن که در دنیا می‏ گوید: “سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر” که هرگاه این جمله را می‏ گوید ما شروع به ساختن می‏ کنیم، و هرگاه خودداری می‏ کند ما هم خودداری می ‏کنیم.

یا به نقل از علی (ع) که فرمود ” لُو کشف الغطاء مَا ازْدَدْتُ یقینا- اگر همه پرده هاى غیب کنار رود اندکى بر یقینم افزوده نگردد“.

یا هنگام بازگشت از جنگ صفین به قبور کوفه که رسید با آنان این‌گونه سخن گفت “ای ساکنان خانه ­های وحشتناک و مکان‌های خالی و قبرهای تاریک، ای خاک ­نشینان، ای غریبان، ای تنهایان، ای وحشت‌زدگان! شما در این راه بر ما پیش‌قدم شدید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد. اما خانه­ هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به ازدواج افراد دیگر درآمدند و اموالتان تقسیم شد. این خبری است که در نزد ماست. در نزد شما چه خبر است؟ سپس رو به اصحابش کرد و فرمود: هر گاه به آنها اجازه سخن داده می‌شد، به شما خبر می‌دادند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزکاری است (نهج البلاغه، ص ۴۹۳، حکمت ۱۳۰).

پس این دنیا زدگی ماست که دین را برای آن دنیا می خواهیم. در حالیکه دین، ما را در این دنیا بی دین نمی خواهد. قرآن به چه زبانی بگوید که خدا از کافر و مشرک منزجر است. قرآن انسان فرهیخته را دوست می دارد. رمزگشا را دوست دارد. کاشف را دوست دارد. کافر و ظالم و زاهد و ریاکار و منافق و.. از ضایعات خط تولید انبوه هستند.

حالا چهار روز غرب پیشرفت کرده است دلیل برای بی دینی ایشان نیست. اتفاقا کاشفین بزرگ موحدترین ایشان است. همین نگاه را غرب در قرون گذشته از عالم اسلام داشتند. پس علت عقب ماندگی ما بدبینی و بددینی ماست. تفسیر به رای ماست. ملاحظه کاریهای بیش از حد ماست. البته همین مقدار اعتقاد هم نبود معلوم نبود مسلمانان امروز در چه وضعیت اخلاقی و عقیدتی قرار داشتند.

پس:

  1. عیب ما عیب مسلمانی است (اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر که هست از مسلمانی ماست. حافظ)

  2. جرم ما راه نیست راه رفتن است (به تاسی از پروین اعتصامی که گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست)

  3. مصالح در اختیار ما نه تماما بدرد دنیای ما می خورد و نه آخرت ما! زیرا از نور تسبیحات اربعه کم بهره است. تو هم امروز به معراج می رفتی همه را بیکاره می یافتی.

  4. آدم های مومن زیادی در جلوی چشم ما و کنار دست ما نیستند که ما به آنها تاسی بکنیم. چشم بصیرت به گفتار نیست به کردار است. در انسان کامل است. جعبه سیاه سلول های متکامل است.

  5. یک مومن حقیقی و یقینی یک آجر را در این دنیا بکار می گیرد و صد آجر را به آن دنیا می فرستد. زیرا هر لحظه و هر دم عمارت معمور خود را با چشمان باز و نه خفته می بیند. از این رو از مرگ هم هراس آنچنانی ندارد. گفتند مرخص! او زودتر از همه دارفانی را وداع گفته است.

  6. چند نفر از مسلمانان اینگونه فکر می کنند که امام حسن (ع) فرموده است: برای دنیایت طوری زندگی کن که انگار تا ابد زنده ‎ای و برای آخرتت طوری زندگی کن که انگار فردا خواهی مرد. خوب این مگر دین نیست؟ روش خوب زیستن نیست؟ روش خوب مردن نیست؟ دینداری که شتر سواری دولا سه لا نیست. دینداری در واقع حساس تر از رفتن به مریخ است. دینداری برنامه ریزی و محاسبات دقیق می خواهد. از طرف خود صحبت می کند و نه از جانب خدا. خدا را همواره دوست دارد. زیرا دوستی ها دو جانبه است. مجالی هم بود حکومت می کند. نبود عبادت می کند.

  7. بقیه موارد را خود شما اضافه کنید.

علی الحساب دین دینداری است. بی دینی نادانی است. چون پر خوابی و کم خوابی است. دین نخواستم بیزاری است. بیزاری بی جائی است. جمع کردن میلیاردها انسان حول ادیان مختلف هنر خداوندی است. دین یعنی عمل و نه صرفا حرف. یعنی همزیستی، خوش بینی، خوش زیستی، خوش نامی، خوش خوانی. دین یعنی ستون فقرات جامعه. اعتبار جامعه. آسایش جامعه. اهتمام جامعه. اتحاد جامعه. دین یعنی برادری. یعنی عدالت خواهی. جرم ستیزی. ظلم ستیزی. دین یعنی رعایت حق الناس. یعنی من خوک نیستم انسانم. پس انسانم آروزست. دینی یعنی جستجو برای بهترین انتخاب ها. بهترین نام ها. بهترین ابیات. بهترین اذهان. دینی رنگ است بی دینی ننگ. خوب باشی متدینی و گرنه متعفنی.خود را نبازی دین است. خود را ببازی کین است. دین علم است. جمیع علوم مکشوفه و غیرمکشوفه است. دینی که با علم سازگار نباشد دین نیست دیوار است. دیندار از علم نمی ترسد بلکه به استقبال علم می رود. و انتظار کشف جدید را جزو اسرار دین می داند. دین پرده پوشی ندارد. زیرآبی هم ندارد. چون روز روشن است و چون خوشید می درخشد. دین علامت است. حلاوت است. امانت است. دین برای عداوت نیست. برای عنایت است. دین فعال مایشاء است. منفعل نیست. دین را با خدا باید دید و برای خدا باید دیندار بود. تا دستگیر تو در همه بحرانها باشد. هر کسی خدا را دوست داشت دیندار است. و هر کسی بیشتر دوست داشت دوست داشتنی ترین است. ادیان درجات دین است. دین آخر دین اسلام است. دین ساختن چون شعر ساختن است. بی ارتباط با الهام-بی ارتباط با معبود. بی ارتباط با قوانین جهان هستی. یک تقلب آشکار است. نه یک سرقت ادبی-علمی (plagiarism) که سرقت از اثر خدائی است. بدترین آدمها کسانی هستند که با دین بازی می کنند. دین برای بازی دادن است و نه بازی کردن. دین برای دنیا و آخرت برای دین است.

بروم یا نروم؟

دل آزرده بگوید بروم

دل آسوده بگوید نروم

من بیچاره بگویم چه کنم

دل خود را که ندارم چه کنم

دل و دل با تو بگوید چه کنی

بروی یا نروی یا چه کنی

روز خوش بود از ایران بروم

روز ناخوش به ایران بروم

خسته ام از همه جا من بروم

رودکی هم نرود من بروم

قدمی رنجه نمایم بروم

سر توحید نبود هم بروم

به دو آستان عمارت بروم

به دو درگاه سرآمد بروم

چگونه بروم؟

با تخت و تاج گفتم برو

بی تخت و تاج گفتم نرو

بر توتیا گفتم برو

بی توتیا هرگز مرو

با دست و پا گفتم برو

بی دست و پا گفتم نرو

جاوید شهر جاوید برو

حاذق نبود حاضر نرو

بیکار کجا گفتم برو

کاری نبود بیکار مرو

این زندگی است

این زندگی است

آدم نبود آدم کند

یادش نبود یادش کند

آبش نبود آبش دهد

در کلبه ها خوابش برد

بر جلگه ها جایش دهد

چون رهنورد راهش برد

بر آسمان خوان اش دهد

این مردمان خوب اند اگر

در کوه و دشت نامش برند

از قله ها قافش دهند

درباره ی حسن زاده راستگاری

مطلب پیشنهادی

عید فطر بر شما مسلمانان مبارک

(تاریخ نشر ۱۴۰۳/۱/۲۲. باز نشر از نوشته انتشار یافته قبلی خودم در سایت بینانیوز، ۱۳۹۳) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− شش = 2