بنیاد فرهنگی حسن حسن زاده راستگاری Hassanzadeh Rastegari Cultural Foundation
شاید این مطالب برایتان مفید باشد
(تاریخ نشر ۱۳۹۶/۱۱/۱. تاریخ هفدهمین نسخه بازبینی ۱۴۰۲/۱۱/۶)
In loving memory of my sister Nadera
مرحوم نادره آدم کوچکی نبود. نادره خانم به تمام معنا بود. پاک ترین فرزند پدر بود. خالص ترین پول را داشت. پول نداشت قناعت داشت. مناعت طبع داشت.
تعریف می کرد یک روز در تبریز سوار تاکسی شدم. از من کرایه اضافی گرفت. پول را دادم گفتم حلالت نباشد. چند قدم جلوتر ماشین او پنجر شد. راننده از ماشین پیاده شد. یک نگاه چپ به من و امیررضا انداخت و مشغول پنجرگیری شد. چند مدتی گذشت. برحسب تصادف مجددا سوار همان تاکسی شدیم. راننده ما را شناخت کرایه ماشین را نگرفت!
خدا رحمت کند دایی جان. انشالله با ابرار و نیکان محشور بشه خاله گلم.
علی آقا غربت سخت است. غربت و مصیبت نادره هم سخت است و هم ناجوانمردانه. من امروز این غربت خواهر را به نزد مرحوم پدر بردم(مراجعه شود به زندگینامه مرحوم پدر در همین سایت). از او برای خودم و خواهرم استمداد جستم. روح هر دو شاد.
سلام آقای دکتر حسن زاده
مصیبت وارده را تسلیت می گویم خیلی ناراحت شدم یادم است در هند که بودیم چقدر از ایشان و اخوی صحبت می کردید و انشاا . خداوند به شما و خانواده محترم صبر دهد . خدا پدر مهربان شما را بیامرزد و مادر تان را سالم در پناه امام زمان عج برای تان نگهدارد انشا.. روزی شما را در قم در جوار حرم مطهر حضرت معصومه زیارت کنم
هادی مشکاه- دانشگاه صنعتی قم
با سلام و احترام خدمت آن دوست مهربان و آن یار مهربان دیار غربت حقیقتا برخی مصیبت ها سخت است. در عین حال گلچین خدا هم شگفت آور است. به ترتیب سن نیست. به ترتیب کارکرد است. به ترتیب اجرای نقش است. تا به امروز از خانواده کوچک ما پدر بعنوان نفر اول خانواده و خواهر بعنوان نفر آخر خانواده دارفانی را وداع گفتند. نفر سوم کیست خدا داند! عبرت باشد قصه ها تمام است.
اول و دوم نداشت
دوم و سوم نداشت
اول و آخر چه داشت؟
نسخه دیگر نداشت