متاسفانه هر روز از این تکامل دور و دورتر می شویم. محکوم دوران می شویم. در کشاکش دهر له و لورده می شویم. در شاخص امید به زندگی مایوس می شویم. در شاخص قرآنی مایوس تر. خدا می داند چقدر در روز تلفات روحی و روانی می دهیم. شاید بیش از تلفات جاده ائی. انسان از درون خالی شد دیگر کار تمام است.
در ایران قوانین درون خالی کن هستند. مقررات ویرانگر هستند. حاصل عمر بی معناست. کسی دیگر به بزرگتر و خادم تر از خود دستمریزاد نمی گوید.
در یک جامعه سالم، اصل، رشد روحی افراد است. روحیه دادن به هم است. برعکس آن، غلبه جسم بر روح است که اول سراشیبی است. جوانان ما در این سراشیبی قرار دارند. دست و پا می زنند اما موفق نمی شوند. زیرا هم از درون و هم از بیرون خالی شده اند.
اخطار پیشاپیش مدیران به گرانی های سال آینده که چند روزی بیش به آن نمانده است تیر خلاصی است بر ته مانده عمر بر باد رفته مردم درمانده و بیچاره.
متاسفانه شاخص مدیران کشور، مردم درمانده کف خیابان نیست. مردم مرفه جامعه است. زیرا خود نیز از مرفهین جامعه هستند. ۸۰۰ میلیون تومان بابت تجمیع سابقه بیمه خدمات درمانی و تامین اجتماعی برای ایشان پول علف خرس است! حرفی که امروز از زبان رئیس شعبه بیمه تامین اجتماعی درباره خودم شنیدم. وقتی این حرف را می زد از پنجره اطاقش بیرون را نشان می داد!
اول انقلاب جوراب بر پا نداشتند امروز مردم عادی جوراب ندارند.
سروده زیر نگاه از پایین به بالا بر اقشار جامعه است. ترازی که مبین سلامت یک جامعه است. تضمین پویائی جامعه است. در ضمن محصول اول صبح امروز من است.